بیا و بار دیگر جانم را نوازش کن
من و تو را جدایی نیست،ما بودیم از ازل
زندگی همین است مهربان من
طوفان های بسیار بر جان ما می گذرند
و پس ابرهای تیره،خورشید به انتظار،
تا بتابد به سردی های گاه و بی گاه.
نگاه کن
تمام بودن من پر شده از ذرات تو
بیا و بار دیگر جانم را نوازش کن
آغوش من تا ابد به روی تو باز است،
چرا که آهنگ زندگی نت های میان این دو هنگام است؛
گاهی تلاطم،گاهی سکوت.