روح اثر

چون گیسوان پریشانت

چنین وحشی و رها

بر سینه ام میکوبی به رقص

می روی و باز می آیی

مست و بی مهابا

دستانت در دستانم

لحظه ای جدا نیستی از من

زیبای بی پروا

ما قصه ی صخره ایم و اقیانوس

  هنگامی که

امواج در پیچش این سالسا

به بازوانم می خورند

چون گیسوان پریشانت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *