روح اثر

رویای بیرون آمده از خواب

چشمهایم را که بستم

گویی درب های تالاری بزرگ به رویم گشوده شد،

اهالی شهر عشق

به شادی مشغول،فارغ از خط و خطوط جهان

رقصان و خندان به نقوشی زیبا بدل می شدند

دستهایشان گل میشد و قلب هایشان آیینه

سرمست از این منظره ی زیبا بودم

که خورشید چشمانم را بوسید

به اتاق نگاه می کنم،لبریز لبخند می شوم

از زیبایی و شکوه رویایی که بیرون آمده از خواب.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *