روح اثر

تو قامت بلند تمنایی

پا به پای باد سرمست

میان صحنه ی طبیعت

می چرخی آزاد

هر شب از ریشه ها بیرون می آیی

و دست در دست شاخه های تنومند

به آرامی با والس شوپن می رقصی

جامم را با شراب خواب پر می کنم

همچنان که غرق لذت تماشای جرکات توام ،

نگاهم می کنی

و ریشه هایت را می دوانی تا بسترم

حالا دیگر نمیدانم که چیستم ،

چشمانم را می بندم ، دست هایم کش می آیند چون شاخه میان موهایت

با تو می چرخم ، میان بیداری و

رویا ، خنکای نسیم صبحگاهی

صورتم را می نوازد ، بیدار که می شوم

هنوز می بینمت پنهان

در قامت بلند و زیبای درختان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *