به شوق دیدار جهانتان
از بستر امن و آبی ام برخواستم
برای لمس بوسه ی نور
که همیشه رقص زیبایش را روی سطح آرام آب
با تمام شوق نگاه می کردم
آمده ام تا آهنگ پرواز پرندگان ذهنم رI برقصاند به عشق
پوشیده با زیبایی های جهانم
که بر جانم نقش بسته،
به ساحل آمده ام
در گوشم صدای تپش آبهای عمیق
و بر تنم آه بر تنم امواج زندگی حک شده
ایستاده میان جهان خودم و شما
چشمانم را گره می زنم به خورشید ، پاهایم را به دریا.