چشم به آن لحظه ها می گشایم
در باغ بهار،میان انبوه گل هاکه چون رویایی سپید،جهانم را لبریز کرده اندبه انتظارت می نشینم.خاطرات خوش در خاطرم شاخه می دوانند،...
08
مه
08
مه
وسعت کوچک رهایی
جایی آنسوی بودنمفارغ از دنیای تنبه دنیایی دیگر خواهم آمد.جدا از هرچه به ابعاد حضورم مربوطپرواز خواهم کرد ، بلند؛از حجم گسترده...
08
مه
من محتاج ترنم باران
اینجا ایستاده امفارغ از تلاطم هازخمی بجای قلب در وجودم می تپد،که دیگر ما را جدایی نیست.زیباستنه به ذات واژه ی زخمبه روشن شدن،...
08
مه
برخواسته از بذر عشق
چون قلب تپنده ی طبیعتظرف بهار را بالا بردهتا طراوت را بر جای جای زمین،سرازیر کند.میان جهانبا رقصی مستانه، می چرخد؛چونان نبضی ...
08
مه
قامت معصوم شعر
به دیدارم بیاای چشم از جهان پوشیدهتو قامت معصوم شعریشبیه گمگشتگی در خواب،آرامی اما.درست همان لحظه که در آیینه می نگرممیان مرد...
08
مه
دستان منبسط نور
نقش بسته بر خاطره ی لحظه ای روشندر امتداد تاریک جهاناوست که غرق آرامش،سرود زیبای حقیقت را زمزمه می کند.چون شمعی بیدار،هر شب ب...
08
مه
صدا کن مرا دریا،صدای تو خوب است
آرمیده بر آغوش امن ماسه هاپوشیده با بوسه های آرام امواج،غرق آرامشم.تا بینهایت این شب زیبا،صدا کن مرا دریا، صدای تو خوب است
08
مه
حجم یک اتفاق سپید
در باغ خورشیدخوشبختی ریشه می دواند از میان لحظه هاو گل ها با لبخند آغوش باز می کنند،به سمت بهار،به سوی عشق.و لحظه ها، لبریز د...
08
مه
به رنگ کهربا
لب های بسته ی من سرشار ازحرف های ناگفته،به صرف عشق بخوانتو خورشید زیبای منیبی مثال ترین مخلوق.واژه در وصف تو کم می آید،بگذار ...
08
مه
از نور حرف می زنم
از نور حرف می زنم.از تو با تو ای نور،حرف میزنم.از لحظه سفر کردن سایه هادر آستانه ی عشق و شور حرف می زنم.گذشته از گذشتن ها و خ...
